
دیوارهای سنگی زندان،برای حفاطت جامعه از شر زندانی نیست بلکه برای حفاظت زندانی از شر جامعه است.(آرتور کوستلر)
برای کسانی که افقشان از لبه فنجان فراتر نمی رود،طوفان در فنجان چای،به اندازه طوفان های دریا حقیقی است.(آرتور کوستلر)
پرستار خشن را به یک پرستار دلسوز ترجیح داده ام.ترحم،انعکاس بدبختی خود آدم است و بدبختی را چهار برابر می کند.(آرتور کوستلر)
به مردی که یک پایش را از داده است گفتن اینکه کسانی هستند که هردو پایشان را از دست داده اندتسلی دادن نیست بلکه دست انداختنش است.در درجه معینی از درماندگی و بیچارگی،دیگر هر مقایسه کمی معنایش را از دست می دهد.(آرتور کوستلر)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.(صادق هدایت)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
------------------------------------------------------------------------------------------------------------

من زندگی رادوست دارم اما از زندگی دوباره می ترسم دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم
قانون را دوست دارم ولی از پاسبانان می ترسم عشق را دوست دارم ولی از زنها می ترسم
کودکان را دوست دارم ولی از آیینه میترسم سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم
من می ترسم، پس هستم این چنین میگذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم.(حسین پناهی)